آن قدر سوگــــــ مي بارد از در و ديوار عالم که شايد تنها بتوان سر بر شانه ي غم گذاشت و گريست در باران خون و ايمان
غروب عاشورا تا اربعين را کنار چله نشيني و تنهايي بانو زينب ? چله نشين زيارت عاشوراييم تا بگوييم هر چه نبوديم ... هر چه نيستيم ...همان قدر و بيشترش شرمساريم ...
چراغ هايمان خاموشند
هر که مي خواهد برود راهش باز است
اما
اگر مي مانيد
اگر همراهيد
بسم الله ...