عشق تا بر دل بيچاره فروريختني است
دل اگر کوه ! به يکباره فروريختني است
خشت بر خشت براي چه بهم بگذارم ؟
من که مي دانم ، ديواره فروريختني است
آسماني شدن از خاک بريدن مي خواست
بي سبب نيست که فواره فروريختني است
از زليخاي درونت بگريز اي يوسف !
شرم اين پيرهن پاره فروريختني است
هنر آن است که عکس تو بيافتد در ماه
ماه در آب که همواره فروريختني است
فاضل نظري
سلام بانو! اگه مي دونستم مرتب يه روز مي کنين هر روز مي آمدم. تبسم بانو آمد خبرتون مي کنم.
قالب هم مهم نيست تکراري بشه
قلب مهمه